تصور کنید فردی دارد به سمت ماشین پارکشدهاش میرود. ناگهان میبیند غریبهای پشت فرمان نشسته و سعی در روشنکردن ماشین دارد و از قضا در همین لحظه هم موفقشد آن را روشنکند. صاحب ماشین چه باید بکند؟ با توجه به اینکه فاصلهاش تا ماشین زیاد است و احتمال رسیدن کم، آیا باید بدود؟ باید فریاد بزند؟ یا بایستد و سعی کند خونسردی خود را حفظ کند و به خود بگوید:امروز نه آغاز و نه انجام جهان استای بس غم و شادی که پس پرده نهان است؟
حقیقت ایناست که من عاشق این غزلم اما با این حال، گاهی شنیدنش را خوشندارم. وقتی که وقت دویدن و فریاد زدناست، جایی که جای خروشیدن و جوشیدناست، خواندن این بیت میشود نصیحت نابجا. گذشته از اینکه بیت اولش یادآور جملهی معروف «دنیا که به آخر نرسیده» است و این جمله را هم معمولا به کسانی میگوییم که از نظر آنها دنیا به آخر رسیدهاست. من از آندسته آدمها نیستم که میگویند خوبی و بدی، اموری نسبی هستند اما میگویم به هرحال هر سخن فصلی و هر شعر بهاری دارد. فصل مربوط به دشت این شعر، خزان است پس روزی که بجنبد نفس باد بهاری و بینی که گل و لاله کران تا به کران است، نباید این شعر را بخوانی. صبر و سکوت، مربوط به فصلی است و خروش و فریاد مربوط به فصلی دیگر. اما از کجا بدانیم کی فصل کدام است؟ ملاک و معیار چیست؟ بدون معیار منطقی و ثابت، نمیتوانیم از هیچ مفهوم خوب یا بدی دفاع کنیم یا جایگاهی برای درستی یا نادرستی آنها تعریفکنیم.بدون ملاک و معیار همه چیز سلیقهای و متزلزل خواهد بود. معیار شما برای سنجش درستی یا نادرستی پدیده ها چیست؟
کی صبر؟ کی فریاد؟
- Goharshad Team
- ژانویه 8, 2024
- 2:34 ب.ظ
- بدون دیدگاه
Related Reports
0
0
رای ها
Article Rating
اشتراک در
وارد شدن
0 Comments
قدیمیترین
تازهترین
بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها